امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Empiric

ɪmˈpɪrɪk ɪmˈpɪrɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
مبنی‌بر تجربه، آزمایشی، تجربی، غیرعلمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد empiric

  1. adjective practical; based on experience
    Synonyms: experient, experiential, experimental, factual, observational, observed, pragmatic, provisional
    Antonyms: hypothetical, impractical, speculative, theoretical, unobserved

ارجاع به لغت empiric

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «empiric» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/empiric

لغات نزدیک empiric

پیشنهاد بهبود معانی