امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Encage

enˈkeɪdʒ ɪnˈkeɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
( cage =) اردو زدن، چادر زدن، خیمه برپاکردن، منزل دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد encage

  1. verb
    Synonyms: cage, coop-up, confine

ارجاع به لغت encage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «encage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/encage

لغات نزدیک encage

پیشنهاد بهبود معانی