امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Enemy

ˈenəmi ˈenəmi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    enemies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
دشمن، عدو، خصم، معاند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- if God wills, an enemy can be a blessing
- عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
- We will defeat the enemy.
- ما دشمن را شکست خواهیم داد.
- The former friends became enemies.
- دوستان پیشین دشمن شدند.
- The enemy of my enemies is my friend.
- دشمن دشمنان من دوست من است.
- never underestimate your enemies
- دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد
- the enemies of the new bill
- مخالفان لایحه‌ی جدید
- enemy forces
- نیروهای دشمن
- enemy aircrafts
- هواپیماهای دشمن
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد enemy

  1. noun someone hated or competed against
    Synonyms: adversary, agent, antagonist, archenemy, asperser, assailant, assassin, attacker, backbiter, bad person, bandit, betrayer, calumniator, competitor, contender, criminal, defamer, defiler, detractor, disputant, emulator, falsifier, fifth column, foe, guerrilla, informer, inquisitor, invader, murderer, opponent, opposition, other side, prosecutor, rebel, revolutionary, rival, saboteur, seditionist, slanderer, spy, terrorist, traducer, traitor, vilifier, villain
    Antonyms: aide, ally, assistant, confidante, friend, helper

ارجاع به لغت enemy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enemy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/enemy

لغات نزدیک enemy

پیشنهاد بهبود معانی