امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Enigma

ɪˈnɪɡmə ɪˈnɪɡmə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    enigmas

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
معما، چیستان، لغز، رمز، بیان مبهم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the enigma of human existence
- معمای وجود بشر
- The enigma of her mysterious death is still unresolved.
- معمای مرگ اسرارآمیز او هنوز حل نشده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد enigma

  1. noun mystery
    Synonyms: bewilderment, cliffhanger, conundrum, crux, cryptogram, Gordian knot, grabber, knot, mind-boggler, mind-twister, mystification, parable, perplexity, problem, puzzle, puzzlement, puzzler, question, question mark, riddle, secret, sixty-four dollar question, sphinx, sticker, stickler, stumper, teaser, tough nut to crack, twister, why

ارجاع به لغت enigma

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enigma» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/enigma

لغات نزدیک enigma

پیشنهاد بهبود معانی