امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Enormity

    əˈnɔːrmət̬i ɪˈnɔːməti
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    غیرعادی، عظمت، شرارت زیاد، ستمگری، شناعت، وقاحت، تجاوز فاحش، هنگفتی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - the enormity of our losses
    - زیادی تلفات ما
    - the enormity of his crimes
    - قباحت جنایات او
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد enormity

    1. noun horribleness
      Synonyms: abomination, atrociousness, atrocity, crime, depravity, disgrace, evil, evilness, flagrancy, grossness, heinousness, horror, monstrosity, monstrousness, nefariousness, outrage, outrageousness, rankness, turpitude, vice, viciousness, vileness, villainy, wickedness
      Antonyms: goodness
    2. noun extreme largeness
      Synonyms: bigness, bulk, enormousness, greatness, hugeness, immensity, magnitude, massiveness, size, tremendousness, vastness
      Antonyms: smallness, tininess, triviality

    لغات هم‌خانواده enormity

    ارجاع به لغت enormity

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «enormity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/enormity

    لغات نزدیک enormity

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی