ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Enter Upon

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb
    شروع کردن، آغاز کردن، وارد شدن
    • - When do you guys enter upon your journey?
    • - بچه‌ها، چه زمانی سفرتان را شروع می‌کنید؟
    • - Todd entered upon a new phase of his life.
    • - تاد وارد مرحله‌ی جدیدی از زندگی‌اش شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد enter upon

  1. verb start
    Synonyms: take up, begin, enter on

ارجاع به لغت enter upon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enter upon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/enter-upon

لغات نزدیک enter upon

پیشنهاد بهبود معانی