امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Entire

ɪnˈtaɪr ɪnˈtaɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    entires

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
تمام، درست، دست‌نخورده، بی‌عیب، مطلق، محض، خالص، یکپارچه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- entire freedom of choice
- آزادی کامل در انتخاب
- entire confidence
- اطمینان کامل
- entire ignorance
- جهل مطلق
- He was an entire stranger to her.
- برای آن زن کاملاً غریبه بود.
- the entire day
- سرتاسر روز
- She made careful notes on the entire proceedings.
- از تمام آن جریان دقیقاً یادداشت‌برداری کرد.
- the entire nation
- قاطبه‌ی مردم، همه‌ی ملت
- The diamond was entire and not fractured.
- آن الماس یکپارچه و بدون ترک‌خوردگی بود.
- Here the river is entire but later it divides into three branches.
- در اینجا رودخانه یکپارچه است؛ ولی بعداً به سه شاخه منشعب می‌شود.
- The natives' language is entire, without any foreign admixtures.
- زبان بومیان دست‌نخورده است و هیچ‌گونه واژه‌ی خارجی در آن وارد نشده است.
- He succeeded in keeping his stamp collection entire and even to augment it.
- او موفق شد که مجموعه‌ی تمبر خود را بی‌کم‌و‌کاست حفظ کند و حتی بر آن بیفزاید.
- She managed to pass on her estate to her daughter entire.
- موفق شد که اموال خود را یکجا به دختر خود انتقال بدهد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun countable
اسب نر اخته‌نشده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد entire

  1. adjective complete, whole
    Synonyms: absolute, all, choate, consolidated, continuous, full, gross, intact, integral, integrated, outright, perfect, plenary, sound, thorough, total, unbroken, undamaged, undiminished, undivided, unified, unimpaired, uninjured, unmarked, unmarred, unmitigated, unreserved, unrestricted, untouched
    Antonyms: abridged, incomplete, limited, part

ارجاع به لغت entire

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «entire» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/entire

لغات نزدیک entire

پیشنهاد بهبود معانی