معنی equinox به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈikwəˌnɑks ˈekwɪnɒks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

نجوم اعتدال (در جمع: اعتدالین)، هموگان (برابری شب و روز که هر سال دو بار رخ می‌دهد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The equinox occurs in March and September.

- اعتدال در ماه‌های مارس و سپتامبر رخ می‌دهد.

- The equinox marks the official beginning of spring in the Northern Hemisphere.

- هموگان نشانه‌ی آغاز رسمی بهار در نیمکره‌ی شمالی است.

noun countable

نقطه‌ی اعتدال

- Astronomers study the equinox to understand the Earth's tilt and its impact on seasonal changes.

- ستاره‌شناسان برای درک شیب زمین و تأثیر آن بر تغییرات فصلی، نقطه‌ی اعتدال را بررسی می‌کنند.

- Ancient civilizations used the equinox as important marker for their agricultural and religious calendars.

- تمدن‌های باستانی از نقطه‌ی اعتدال به عنوان نشانه‌ای مهم برای تقویم کشاورزی و مذهبی خود استفاده می‌کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد equinox

noun (astronomy) either of the two celestial points at which the celestial equator intersects the ecliptic

Synonyms: equinoctial point

ارجاع به لغت equinox

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «equinox» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/equinox

لغات نزدیک equinox

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی