امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Errand

ˈerənd ˈerənd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    errands

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
کار (محول‌شده)، مأموریت (رفتن به منظور انجام کار یا رساندن پیام به‌ویژه به نمایندگی از سوی شخص دیگر)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- I have several errands downtown.
- چندین کار در مرکز شهر دارم.
- I have two more errands to run.
- دو مأموریت دیگر مانده که باید بروم و انجام بدهم.
noun countable
قدیمی پیغام شفاهی (که به شخصی گفته شده است و او مأموریت دارد آن را برساند)
- The errand was of utmost importance.
- این پیغام شفاهی اهمیت زیادی داشت.
- Deliver this errand to the king immediately.
- این پیغام شفاهی را فوراً به پادشاه برسانید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد errand

  1. noun task
    Synonyms: assignment, charge, commission, duty, job, message, mission

Idioms

ارجاع به لغت errand

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «errand» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/errand

لغات نزدیک errand

پیشنهاد بهبود معانی