امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Esculent

eˈskuːlənt eˈskuːlənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal
خوردنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The farmer grew a variety of esculent vegetables in his garden.
- کشاورز در باغش انواع سبزیجات خوردنی را پرورش داد.
- We enjoyed a delicious meal made with fresh, esculent ingredients.
- ما از غذایی خوشمزه که با مواد تازه و خوردنی درست شده بود لذت بردیم.
noun countable formal
خوراکی
- The market had a wide variety of esculent, from fresh fruits to leafy greens.
- این بازار دارای انواع زیادی از خوراکی‌ها، از میوه‌های تازه گرفته تا سبزی‌های برگ‌دار بود.
- The chef created an exquisite dish by combining different types of esculents in his recipe.
- این سرآشپز با ترکیب انواع مختلف خوراکی‌ها در دستور پخت خود غذایی عالی درست کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد esculent

  1. adjective Fit to be eaten
    Synonyms: comestible, eatable, edible
  2. noun Something fit to be eaten
    Synonyms: aliment, bread, comestible, diet, edible, fare, food, foodstuff, meat, nourishment, nurture, nutriment, nutrition, pabulum, pap, provender, provision, sustenance, victual, chow, eats, grub

ارجاع به لغت esculent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «esculent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/esculent

لغات نزدیک esculent

پیشنهاد بهبود معانی