امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Estimation

ˌestəˈmeɪʃn ˌestəˈmeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    estimations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
قضاوت، نظر، عقیده، رأی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- in my estimation
- از نظر من
noun
احترام، اعتبار، ارج، قدر
noun
تخمین، برآورد، ارزیابی
- an instrument for the estimation of air humidity
- اسبابی برای ارزیابی رطوبت هوا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد estimation

  1. noun belief, guess
    Synonyms: admiration, appraisal, appreciation, arithmetic, assessment, calculating, ciphering, computation, consideration, considered opinion, credit, esteem, estimate, estimating, evaluation, favor, figuring, impression, judgment, opinion, predicting, reckoning, regard, respect, stock, valuation, veneration, view
    Antonyms: disbelief

لغات هم‌خانواده estimation

ارجاع به لغت estimation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «estimation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/estimation

لغات نزدیک estimation

پیشنهاد بهبود معانی