امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Everywhere

ˈevriwer ˈevriweə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb A2
در هرجا، در همه‌جا، در هر قسمت، در سراسر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Everywhere he went, they rejected him.
- هرجا رفت، او را رد کردند.
- He went everywhere.
- همه‌جا رفت.
- Everywhere he looked, he saw smiling faces.
- به هرجا نگاه کرد، چهره‌های خندان دید.
- the place for love is everywhere ...
- همه‌جا خانه‌ی عشق است ...
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد everywhere

  1. adverb in all places
    Synonyms: all around, all over, all over creation, all over the map, far and wide, here and there, here till Sunday, high and low, in all quarters, in each place, in every direction, in every place, inside and out, near and far, omnipresent, overall, pole to pole, the world over, throughout, ubiquitous, ubiquitously, universally, wherever
    Antonyms: nowhere

ارجاع به لغت everywhere

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «everywhere» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/everywhere

لغات نزدیک everywhere

پیشنهاد بهبود معانی