امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Ex Post Facto

    ˈekspoʊstˈfæktoʊ ˈekspəʊstˈfæktəʊ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    شامل اصول گذشته، عطف به آنچه گذشته

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - An ex post facto law.
    - قانونی که عطف به ماسبق می‌شود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ex post facto

    1. adjective after the fact
      Synonyms: attendant, done afterward, posterior, post factum, postmortem, retroactive, retrospective, sequent, subsequent, succeeding

    ارجاع به لغت ex post facto

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ex post facto» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ex post facto

    لغات نزدیک ex post facto

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی