امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Excel

ɪkˈsel ɪkˈsel
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    excelled
  • شکل سوم:

    excelled
  • سوم‌شخص مفرد:

    excels
  • وجه وصفی حال:

    excelling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive adverb C2
برتری داشتن بر، بهتربودن از، تفوق جستن بر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The Italians excelled in music and the Dutch in painting.
- ایتالیایی‌ها در موسیقی و هلندی‌ها در نقاشی سرآمد بودند.
- My uncle excelled over everyone else in intelligence.
- دایی من در هوش از همه سرآمد بود.
- to excel in chess
- در شطرنج برتر بودن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد excel

  1. verb be superior; surpass
    Synonyms: beat, be good, be master of, be proficient, be skillful, best, be talented, better, cap, come through, eclipse, exceed, go beyond, go to town, improve upon, make it, outdo, outrival, outshine, outstrip, pass, predominate, shine, show talent, surmount, take precedence, top, transcend, wax
    Antonyms: be inferior, fail

لغات هم‌خانواده excel

ارجاع به لغت excel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «excel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/excel

لغات نزدیک excel

پیشنهاد بهبود معانی