امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Excerpt

ˈeksɜrːpt ˈeksɜrːpt ˈeksɜːpt ˈeksɜːpt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(کتاب، موسیقی و غیره) قطعه، گزیده، منتخب، برگزیدن و جداکردن، گلچین کردن، بریده، نقل‌قول، بازگویی سخن (یا نوشتار) دیگران

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- I read a few excerpts from his book.
- چند بریده از کتاب او را خواندم.
- They showed a short excerpt from the film on television.
- بخش کوتاهی از فیلم را روی تلویزیون نشان دادند.
verb - transitive countable
(بخشی از فیلم یا کتاب و غیره را استخراج کردن و ارائه دادن) برگزیدن، نقل قول کردن، بازگویی (یا بازنمایی) کردن
- He excerpted passages from Hedayat's stories and published them in a small book.
- او بخش‌هایی از داستان‌های هدایت را جدا کرد و به‌صورت کتاب کوچکی به چاپ رساند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد excerpt

  1. noun citation; something taken from a whole
    Synonyms: extract, fragment, notation, note, part, passage, pericope, piece, portion, quotation, quote, saying, section, selection
    Antonyms: insert, whole
  2. verb take a part from a whole
    Synonyms: choose, cite, cull, extract, glean, note, pick, pick out, quote, select, single out
    Antonyms: insert

ارجاع به لغت excerpt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «excerpt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/excerpt

لغات نزدیک excerpt

پیشنهاد بهبود معانی