امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Exculpate

ˈekskʌlpeɪt ˈekskʌlpeɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
بی‌گناه شمردن، پاک‌کردن، روسفیدکردن، بخشوده داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Subsequent events thoroughly exculpated him.
- رویدادهای بعدی بی‌گناهی او را کاملاً نشان داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exculpate

  1. verb forgive
    Synonyms: absolve, acquit, amnesty, clear, condone, discharge, disculpate, dismiss, excuse, exonerate, explain, free, justify, let off, pardon, rationalize, release, remit, vindicate, wipe slate clean
    Antonyms: blame, condemn, sentence

ارجاع به لغت exculpate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exculpate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exculpate

لغات نزدیک exculpate

پیشنهاد بهبود معانی