امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Expertise

ˌekspɜrːˈtiːz ˌekspɜːˈtiːz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun uncountable B2
کاردانی، کارشناسی، خبرگی، مهارت، سررشته (ی کار)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- His expertise is in the literature of the English Renaissance.
- کاردانی او در ادبیات دوره‌ی رنسانس انگلیس است.
noun uncountable
گزارش اهل فن، نظر صائب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد expertise

  1. noun knowledge
    Synonyms: ability, ableness, adroitness, aptness, art, bag, chops, cleverness, command, competence, craft, cunning, deftness, dexterity, dodge, expertness, expertness, facility, finesse, goods, ingeniousness, judgment, knack, know-how, line, makings, masterliness, mastery, oil, one's thing, proficiency, prowess, readiness, savvy, sharpness, skill, skillfulness, stuff
  2. noun knowledge, proficiency
    Synonyms: ability, ableness, adroitness, aptness, art, cleverness, command, competence, craft, cunning, deftness, dexterity, dodge, facility, finesse, goods, ingeniousness, judgment, knack, know-how, line, makings, oil, one’s thing, prowess, readiness, savvy, sharpness, skill, skillfulness, stuff
    Antonyms: ignorance, inexpertness, lack

لغات هم‌خانواده expertise

ارجاع به لغت expertise

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «expertise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/expertise

لغات نزدیک expertise

پیشنهاد بهبود معانی