امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Expressionless

    ɪkˈspreʃnləs ɪkˈspreʃnləs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    قیافه ناگویا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - His face was completely expressionless.
    - چهره‌اش بیانگر هیچ احساسی نبود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد expressionless

    1. adjective having a blank look on face
      Synonyms: dead, deadpan, dull, empty, fish-eyed, impassive, inexpressive, inscrutable, lackluster, lusterless, nobody home, poker-faced, stolid, straight-faced, stupid, unexpressive, vacant, vacuous, wooden
      Antonyms: animated, demonstrative, expressive

    لغات هم‌خانواده expressionless

    ارجاع به لغت expressionless

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «expressionless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/expressionless

    لغات نزدیک expressionless

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند