امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Extinguish

ɪkˈstɪŋɡwɪʃ ɪkˈstɪŋɡwɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    extinguished
  • شکل سوم:

    extinguished
  • سوم‌شخص مفرد:

    extinguishes
  • وجه وصفی حال:

    extinguishing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
خاموش کردن، خفه کردن، فرونشاندن، کشتن، منقرض کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Before entering this building you must extinguish your cigarettes.
- پیش از ورود به این ساختمان باید سیگارهای خود را خاموش کنید.
- They finally extinguished the forest fire.
- بالأخره آتش‌سوزی جنگل را خاموش کردند.
- The lamps were all extinguished.
- همه‌ی چراغ‌ها را خاموش کرده بودند.
- His death extinguished our last sparks of hope.
- مرگ او آخرین جرقه‌های امید ما را از بین برد.
- some of the traditions that were extinguished almost two centuries ago
- برخی از سنت‌هایی که تقریباً دو قرن پیش از بین رفتند
- He extinguished his opponents with a single word.
- فقط با یک حرف مخالفان خود را خاموش کرد.
- She spoke with an almost extinguished voice.
- با صدای تقریباً خفه صحبت می‌کرد.
- Her red dress extinguished those of all the others.
- پیراهن قرمز او جامه‌های دیگران را بی‌جلوه کرد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد extinguish

  1. verb put out a fire
    Synonyms: blot out, blow out, choke, douse, drown, out, quench, smother, snuff out, stamp out, stifle, suffocate, trample
    Antonyms: light
  2. verb kill; quash
    Synonyms: abate, abolish, annihilate, blot out, check, crush, destroy, eliminate, end, eradicate, erase, expunge, exterminate, extirpate, obliterate, obscure, put down, put the lid on, quell, remove, squash, stamp out, suppress, wipe out
    Antonyms: bear, create

ارجاع به لغت extinguish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extinguish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/extinguish

لغات نزدیک extinguish

پیشنهاد بهبود معانی