معنی extramural به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌekstrəˈmjʊrl ˌekstrəˈmjʊrl ˌekstrəˈmjʊərəl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

خارج از حصار شهر، مربوط به خارج از دانشگاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- extramural activities

- فعالیت‌های بین‌دانشگاهی

- extramural hospital care

- پرستاری فرا بیمارستانی (خارج از بیمارستان)

- extramural classes

- کلاس‌های دانشجویان پاره‌وقت

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد extramural

adjective Carried on outside the bounds of an institution or community

Antonyms: intramural

ارجاع به لغت extramural

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «extramural» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/extramural

لغات نزدیک extramural

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی