امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Extraordinary

ɪkˈstrɔːrdn-eri / / ˌekstrəˈɔːr- ɪkˈstrɔːdnri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more extraordinary
  • صفت عالی:

    most extraordinary

معنی و نمونه‌جمله‌ها

B1
فوق‌العاده، غیرعادی، شگفت‌آور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- ordinary and extraordinary expenses
- هزینه‌های معمولی و فوق‌العاده
- an extraordinary meeting of the parliament
- جلسه‌ی فوق‌العاده‌ی مجلس شورا
- He enjoyed extraordinary popularity.
- او از محبوبیت استثنایی برخوردار بود.
- an extraordinary leader
- رهبر خارق‌العاده
- extraordinary technical progress
- پیشرفت فنی چشمگیر
- an ambassador extraordinary
- سفیر ویژه
- He was appointed as an extraordinary professor.
- او به عنوان استاد برجسته گزیده شد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد extraordinary

  1. adjective strange and wonderful
    Synonyms: amazing, bizarre, boss, curious, exceptional, fab, fantastic, flash, gnarly, heavy, inconceivable, incredible, marvelous, odd, off beaten path, out of the ordinary, outstanding, particular, peculiar, phenomenal, rare, remarkable, singular, special, strange, stupendous, surprising, terrific, uncommon, unfamiliar, unheard-of, unimaginable, unique, unprecedented, unthinkable, unusual, unwonted, weird, wicked
    Antonyms: common, commonplace, customary, familiar, normal, ordinary, unextraordinary, unsurprising, usual

ارجاع به لغت extraordinary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extraordinary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/extraordinary

لغات نزدیک extraordinary

پیشنهاد بهبود معانی