امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Extrasensory

ˌekstrəˈsensəri ˌekstrəˈsensəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
ماورای احساس معمولی، خارج از احساس عادی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- extrasensory perception
- ادراک فراحسی، دریافت فراسه‌شی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد extrasensory

  1. adjective Of, coming from, or relating to forces or beings that exist outside the natural world
    Synonyms: supernatural, extramundane, metaphysical, miraculous, preternatural, superhuman, paranormal, superphysical, supersensible, transcendental, unearthly
    Antonyms: sensory
  2. noun
    Synonyms: clairvoyance, cryptesthesia, perception, telesthesia

ارجاع به لغت extrasensory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extrasensory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/extrasensory

لغات نزدیک extrasensory

پیشنهاد بهبود معانی