امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Exuberance

ɪgˈzuːbərəns ɪɡˈzjuːbərəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
فراوانی، بسیاری، فراونی، بسیاری بهره، کثرت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the exuberance of my father's garden in Karaj
- سبزی و خرمی باغ پدرم در کرج
- She welcomed us with exuberance.
- با شور و اشتیاق به ما خوشامد گفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exuberance

  1. noun energy, enthusiasm
    Synonyms: abandon, animation, ardor, bounce, buoyancy, cheerfulness, eagerness, ebullience, effervescence, excitement, exhilaration, fervor, friskiness, gayness, get up and go, high spirits, juice, life, liveliness, pep, pepper, spirit, sprightliness, vigor, vitality, zap, zest, zip
    Antonyms: discouragement, lifelessness
  2. noun profusion
    Synonyms: abundance, affluence, copiousness, effusiveness, exaggeration, excessiveness, fulsomeness, lavishness, lushness, luxuriance, plenitude, plenty, prodigality, richness, superabundance, superfluity, teemingness
    Antonyms: insufficiency, lack, need, want

ارجاع به لغت exuberance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exuberance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exuberance

لغات نزدیک exuberance

پیشنهاد بهبود معانی