امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Exuviate

ɪɡˈzuːviːˌeɪt ɪɡˈzjuːvɪeɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
( molt ) پوست انداختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exuviate

  1. verb To cast off by a natural process
    Synonyms: molt, shed, slough, throw off, moult, peel

ارجاع به لغت exuviate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exuviate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exuviate

لغات نزدیک exuviate

پیشنهاد بهبود معانی