امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Eyeball

ˈaɪbɑːl ˈaɪbɔːl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    eyeballed
  • شکل سوم:

    eyeballed
  • سوم‌شخص مفرد:

    eyeballs
  • وجه وصفی حال:

    eyeballing
  • شکل جمع:

    eyeballs

معنی

noun
کره چشم، تخم چشم، مردمک چشک، نینی چشم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eyeball

  1. verb Look at
    Synonyms: eye
  2. noun The ball-shaped capsule containing the vertebrate eye
    Synonyms: orb

Idioms

ارجاع به لغت eyeball

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eyeball» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eyeball

لغات نزدیک eyeball

پیشنهاد بهبود معانی