امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Facial Recognition

    ˌfeɪʃl rekəɡˈnɪʃn ˌfeɪʃl rekəɡˈnɪʃn
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: face recognition

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    تکنولوژی کامپیوتر تشخیص چهره (فناوری‌ای مبتنی‌بر هوش مصنوعی و الگوریتم‌های یادگیری عمیق که می‌تواند چهره‌ی افراد را با دقت بالا شناسایی کند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The police department is using facial recognition to identify suspects in the surveillance footage.
    - اداره‌ی پلیس از تشخیص چهره برای شناسایی مظنونان در این فیلم نظارتی استفاده می‌کند.
    - The company's new security system employs face recognition technology to authenticate user identities.
    - سیستم امنیتی جدید این شرکت از فناوری تشخیص چهره برای احراز هویت کاربران استفاده می‌کند.
    - The new iPhone has a facial recognition feature for unlocking the device.
    - آیفون جدید قابلیت تشخیص چهره برای باز کردن قفل دستگاه را دارد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت facial recognition

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «facial recognition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/facial-recognition

    لغات نزدیک facial recognition

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند