امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fad

fæd fæd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    fads

معنی و نمونه‌جمله

noun
مد زودگذر، هوس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The skating fad was soon forgotten.
- رسم زودگذر اسکیت‌بازی پس از اندک زمانی فراموش شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fad

  1. noun craze
    Synonyms: affectation, amusement, caprice, chic, conceit, cry, custom, dernier cri, eccentricity, fancy, fantasy, fashion, fool notion, frivolity, furor, hobby, humor, in, innovation, in thing, kick, kink, latest word, mania, mode, newest wrinkle, new look, passing fancy, passion, quirk, rage, sport, style, thing, trend, vagary, vogue, whim, whimsy, wrinkle
    Antonyms: standard, tradition

ارجاع به لغت fad

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fad» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fad

لغات نزدیک fad

پیشنهاد بهبود معانی