امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fadeaway

American: ˈfeɪdəˈweɪ British: ˈfeɪdəˈweɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ناپدیدی، غیبت، زوال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- After a few weeks, his enthusiasm for swimming in the ocean faded away.
- پس از چند هفته، اشتیاق او به شنا در اقیانوس ازبین رفت.
- She became ill and faded away.
- او بیمار شد و مرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fadeaway

  1. noun A gradual disappearance, especially of a film image
    Synonyms: dissolve, fade, fade-out

ارجاع به لغت fadeaway

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fadeaway» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fadeaway

لغات نزدیک fadeaway

پیشنهاد بهبود معانی