امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Faeces

ˈfiːsiːz ˈfiːsiːz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

plural preposition
براز،مدفوع ،ته نشست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد faeces

  1. noun Solid excretory product evacuated from the bowels
    Synonyms: feces, fecal-matter, faecal-matter, bm, stool, ordure, dejection

ارجاع به لغت faeces

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «faeces» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/faeces

لغات نزدیک faeces

پیشنهاد بهبود معانی