امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fail-safe

ˈfeɪlseɪf ˈfeɪlseɪf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
(درمورد سلاح‌های اتمی یا نیروگاه‌های اتمی و غیره) خراب آسود، خراب ایمن، محافظ‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fail-safe

  1. adjective guaranteed not to fail
    Synonyms: confident, covered, foolproof, protected, reliable, reliant, safeguarded, secure, sound, sure

ارجاع به لغت fail-safe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fail-safe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fail-safe

لغات نزدیک fail-safe

پیشنهاد بهبود معانی