امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fairness

ˈfernəs ˈfeərnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun uncountable C1
خوبی، زیبایی، روشنی، صافی، انصاف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fairness

  1. noun justice
    Synonyms: candor, charitableness, charity, civility, consideration, courtesy, decency, decorum, disinterestedness, due, duty, equitableness, equity, exactitude, fair-mindedness, fair shake, give and take, good faith, goodness, honesty, honor, humanity, impartiality, integrity, justness, legitimacy, moderation, open-mindedness, propriety, rationality, reasonableness, right, righteousness, rightfulness, rightness, seemliness, square deal, suitability, tolerance, truth, uprightness, veracity
    Antonyms: inequity, injustice, partiality, unfairness, wrong

لغات هم‌خانواده fairness

ارجاع به لغت fairness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fairness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fairness

لغات نزدیک fairness

پیشنهاد بهبود معانی