امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Falsity

ˈfɑːlsət̬i ˈfɔːlsəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
دروغ، سقم، نادرستی، تقلب، خیانت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the falsity of his claims
- دروغ بودن ادعاهای او
- the falsity of her smile
- ساختگی بودن لبخند او
- the falsity of his scientific theories
- نادرست بودن نظریات علمی او
- Soon, the falsity of his allies became evident.
- به‌زودی بدعهدی متحدان او آشکار شد.
- Her description of the event was full of falsities.
- توصیف او از این رویداد پر از دروغ‌پردازی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد falsity

  1. noun dishonesty, deception
    Synonyms: canard, cheating, deceit, deceptiveness, disingenuousness, double-dealing, duplicity, erroneousness, error, faithlessness, fake, fallacy, falsehood, fib, fraud, fraudulence, hypocrisy, inaccuracy, infidelity, insincerity, lie, mendacity, misrepresentation, perfidiousness, perfidy, prevarication, sham, story, tale, treachery, uncandidness, unfaithfulness, unreality, untruth
    Antonyms: honesty, truth, truthfulness

ارجاع به لغت falsity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «falsity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/falsity

لغات نزدیک falsity

پیشنهاد بهبود معانی