معنی fancier به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈfænsiər ˈfænsiə

آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

شکل جمع:
fanciers
صفت عالی:
fanciest

معنی و نمونه‌جمله

noun

خیالباف، خیال‌باز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- a dog fancier

- سگ‌دوست

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fancier

adjective Ornamental

Synonyms: showier, gaudier, richer

Antonyms: plainer
noun One who ardently admires

Synonyms: enthusiast, admirer, devotee, lover, fan
adjective Catering to, used by, or admitting only the wealthy or socially superior

Synonyms: swankier, posher

ارجاع به لغت fancier

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «fancier» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fancier

لغات نزدیک fancier

- fanaticize
- fancied
- fancier
- fanciful
- fancifully

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel