ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Farcing

ˈfɑrsɪŋ ˈfɑːsɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    غذا و آشپزی قدیمی قیمه
    • - Grandma's traditional recipe calls for a generous amount of farcing.
    • - این دستور غذای سنتی مادربزرگ نیازمند مقدار زیادی قیمه است.
    • - The aroma of the savory farcing filled the kitchen.
    • - بوی مورد پسند قیمه آشپزخانه را پر کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت farcing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «farcing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/farcing

لغات نزدیک farcing

پیشنهاد بهبود معانی