امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Farmland

ˈfɑːrmlænd ˈfɑːmlænd / / -lənd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
کشتزار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد farmland

  1. noun Arable land that is worked by plowing and sowing and raising crops
    Synonyms: cultivated land, plowland, ploughland, tilled land, tillage, tilth
  2. noun A rural area where farming is practiced
    Synonyms: farming area

ارجاع به لغت farmland

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «farmland» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/farmland

لغات نزدیک farmland

پیشنهاد بهبود معانی