امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fascia

ˈfeɪʃə ˈfeɪʃə ˈfeɪʃə
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از facia به‌ جای fascia استفاده کرد.

معنی

noun
بند، نوار، هزاره برجسته، گچ‌بری سر ستون، خط، دایره زنگی، (نجوم) حلقه، کمربند، (کالبدشناسی) لایه پوششی فیبری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fascia

  1. noun Instrument panel on an automobile or airplane containing dials and controls
    Synonyms: facia, belt, fillet, dashboard, sash

ارجاع به لغت fascia

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fascia» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fascia

لغات نزدیک fascia

پیشنهاد بهبود معانی