Fasciculus
آخرین به‌روزرسانی:
معنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد fasciculus
-
noun A bundle of fibers (especially nerve fibers)Synonyms: fiber bundle, fibre-bundle, fascicle
ارجاع به لغت fasciculus
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «fasciculus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fasciculus
لغات نزدیک fasciculus
- - fasciculate
- - fascicule
- - fasciculus
- - fascinate
- - fascinating