معنی fearless به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈfɪrləs ˈfɪələs

آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

صفت تفضیلی:
more fearless
صفت عالی:
most fearless

معنی و نمونه‌جمله

adjective

بی باک، نترس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- He faced the stronger enemy fearlessly.

- او دلیرانه با دشمن نیرومندتر رو در رو شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fearless

adjective brave, unafraid

Synonyms: assured, aweless, bodacious, bold, brassy, cheeky, chesty, cocky, confident, cool hand, courageous, crack, daring, dashing, dauntless, doughty, flip, fresh, gallant, game, gritty, gutsy, heroic, icy, indomitable, intrepid, lionhearted, nervy, plucky, salty, sanguine, sassy, smart, spunky, sure, temerarious, unabashed, undaunted, unflinching, valiant, valorous, wise

Antonyms: afraid, apprehensive, fearful, timid

ارجاع به لغت fearless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «fearless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fearless

لغات نزدیک fearless

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند