امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Feckless

ˈfekləs ˈfekləs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more feckless
  • صفت عالی:

    most feckless

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal
سست‌عنصر، ضعیف، بی‌اراده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Despite his talent, his feckless nature kept him from taking risks.
- علی‌رغم استعدادش، ذات سست‌عنصرش او را از ریسک کردن باز داشت.
- His feckless attitude prevented him from pursuing his dreams.
- نگرش ضعیف او را از پیگیری رویاهایش باز داشت.
adjective
بدون سود، غیر مؤثر، بی‌ثمر، ناکارآمد، بیهوده، بی‌حاصل، بی‌نتیجه
- The feckless decisions of the management left the company in disarray.
- تصمیمات ناکارآمد مدیریت، شرکت را به هم ریخت.
- The feckless plan ultimately failed to achieve any positive outcomes.
- این طرح بی‌ثمر در نهایت نتوانست به هیچ نتیجه‌ی مثبتی دست یابد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد feckless

  1. adjective without purpose
    Synonyms: aimless, carefree, careless, feeble, fustian, futile, good-for-nothing, hopeless, incautious, incompetent, ineffective, ineffectual, irresponsible, meaningless, reckless, shiftless, uncareful, useless, weak, wild, worthless
    Antonyms: competent, effective, effectual, efficient, purposeful, responsible, strong, useful

ارجاع به لغت feckless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «feckless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/feckless

لغات نزدیک feckless

پیشنهاد بهبود معانی