امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Feebleminded

ˌfibəlˈmɑɪndɪd ˌfibəlˈmɑɪndɪd
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: feeble-minded

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
روان‌شناسی قدیمی سلامت روان عقب‌مانده‌ی ذهنی، مبتلا به ناتوانی ذهنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The feebleminded boy struggled to comprehend basic arithmetic concepts in his math class.
- این پسر مبتلا به ناتوانی ذهنی تلاش می‌کرد در کلاس ریاضی‌اش مفاهیم پایه‌ی حساب را درک کند.
- Despite his efforts, the feeble-minded man found it difficult to remember names and faces of people he met.
- این مرد عقب‌مانده‌ی ذهنی علی‌رغم تلاش‌هایش به‌سختی می‌توانست نام و چهره‌ی افرادی که با آن‌ها ملاقات کرده بود را به خاطر بیاورد.
adjective
احمق، کودن، ابله، کم‌عقل، خل، احمقانه، ابلهانه (رفتار و اقدام و غیره)
- The feebleminded man couldn't even follow the simplest instructions.
- مرد کم‌عقل حتی نمی‌توانست از ساده‌ترین دستورالعمل‌ها پیروی کند.
- His feeble-minded decision to invest in that company cost him all his savings.
- تصمیم احمقانه‌ی او برای سرمایه‌گذاری در آن شرکت به قیمت از دست دادن تمام پس‌اندازش تمام شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد feebleminded

  1. adjective mentally handicapped
    Synonyms: dim-witted, dull-witted, dumb, half-witted, imbecilic, moronic, retarded, simple, slow, soft in the head, stupid, unintelligent, weak-minded

ارجاع به لغت feebleminded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «feebleminded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/feebleminded

لغات نزدیک feebleminded

پیشنهاد بهبود معانی