امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fibril

ˈfaɪbrəl ˈfaɪbrɪl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
لیف کوچک، رشته کوچک، تارچه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fibril

  1. noun A very fine continuous strand
    Synonyms: filament, fiber, thread, strand

ارجاع به لغت fibril

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fibril» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fibril

لغات نزدیک fibril

پیشنهاد بهبود معانی