امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fiddle-faddle

ˈfɪdlˌfædl ˈfɪdlˌfædl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun verb - intransitive interjection
چرند، مزخرف، حرف بی‌معنی، یاوه
noun verb - intransitive interjection
(عامیانه) با چیزهای کم‌اهمیت خود را سرگرم کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fiddle-faddle

  1. noun Something or things that are unimportant
    Synonyms: frippery, frivolity, froth, minutia, nonsense, balderdash, small change, small potatoes, trifle, trivia, triviality, piffle

ارجاع به لغت fiddle-faddle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fiddle-faddle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fiddle-faddle

لغات نزدیک fiddle-faddle

پیشنهاد بهبود معانی