امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Field-test

ˈfiːldˈtest fiːldtest
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
(اتومبیل یا اسباب و غیره را) عملا امتحان کردن، آزمون عملی کردن (ابزار و غیره)، (تحت شرایط واقعی) آزمایش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد field-test

  1. noun A test of the performance of some new product under the conditions in which it will be used
    Synonyms: field-trial

ارجاع به لغت field-test

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «field-test» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/field-test

لغات نزدیک field-test

پیشنهاد بهبود معانی