امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Filly

ˈfɪli ˈfɪli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
کره مادیان، قسراق، (مجازاً) دختر شوخ و جوان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد filly

  1. noun A domestic animal
    Synonyms: young mare, foal, female horse

ارجاع به لغت filly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «filly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/filly

لغات نزدیک filly

پیشنهاد بهبود معانی