معنی fire away به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

faɪr əˈweɪ faɪər əˈweɪ

آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ فروردین ۱۴۰۳

گذشته‌ی ساده:
fired away
شکل سوم:
fired away
سوم‌شخص مفرد:
fires away
وجه وصفی حال:
firing away

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb verb - intransitive informal

اجازه‌ی پرسیدن دادن (به کسی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- We've set aside this time for a Q&A session, so go ahead and fire away.

- این زمان را برای جلسه پرسش‌وپاسخ اختصاص داده‌ایم، پس بفرمایید و بپرسید.

- Fire away! I'm ready to answer any questions you have.

- بپرس! آماده‌ی پاسخ به هر پرسشی هستم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت fire away

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «fire away» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fire-away

لغات نزدیک fire away

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند