امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fishwife

ˈfɪʃwaɪf ˈfɪʃwaɪf ˈfɪʃwaɪf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
زن ماهی‌فروش، (مجازاً) زن بدزبان، زن سلیطه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fishwife

  1. noun Someone who sells fish
    Synonyms: fishmonger
  2. noun A person, traditionally a woman, who persistently nags or criticizes
    Synonyms: fury, harpy, scold, shrew, termagant, virago, vixen, battle-ax

ارجاع به لغت fishwife

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fishwife» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fishwife

لغات نزدیک fishwife

پیشنهاد بهبود معانی