امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flatulent

ˈflæt͡ʃələnt ˈflætjʊlənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
باددار، نفخ‌دار، نفاخ، باطمطراق، پر‌آب‌وتاب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Beans are flatulent.
- لوبیا نفاخ است.
- a flatulent speech
- نطق پرسروصدا و کم‌محتوا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flatulent

  1. adjective pretentious, long-winded
    Synonyms: bombastic, inflated, oratorical, overblown, pompous, prolix, shallow, superficial, swollen, tedious, tumescent, tumid, turgid, windy, wordy
    Antonyms: brief, unpretentious

ارجاع به لغت flatulent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flatulent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flatulent

لغات نزدیک flatulent

پیشنهاد بهبود معانی