امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flavouring

ˈfleɪvrɪŋ ˈfleɪvrɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    flavoured
  • شکل سوم:

    flavoured
  • سوم‌شخص مفرد:

    flavours
  • شکل جمع:

    flavourings

معنی

noun
چاشنی، چیزی که برای خوشمزه کردن و معطر کردن به‌کار می‌رود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flavouring

  1. noun Something added to food primarily for the savor it imparts
    Synonyms: flavoring, flavorer, flavourer, seasoner, seasoning

ارجاع به لغت flavouring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flavouring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flavouring

لغات نزدیک flavouring

پیشنهاد بهبود معانی