امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Flight Deck

    ˈflaɪtˈdek flaɪtdek
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    اتاقک خلبان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The flight deck is the nerve center of the aircraft, where all crucial decisions are made.
    - اتاقک خلبان مرکز فرماندهی هواپیما است؛ جایی که در آن تمام تصمیمات حیاتی گرفته می‌شود.
    - The flight deck was equipped with state-of-the-art technology to assist the pilot.
    - اتاقک خلبان برای کمک به خلبان به فناوری پیشرفته‌ای مجهز شده بود.
    noun countable
    عرشه‌ی پرواز (در ناو هواپیمابر)
    - The pilot carefully taxied the plane onto the flight deck.
    - خلبان با دقت هواپیما را به عرشه‌ی پرواز رساند.
    - The flight deck was crowded with different types of aircraft.
    - عرشه‌ی پرواز پر از انواع مختلف هواپیما بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت flight deck

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «flight deck» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flight-deck

    لغات نزدیک flight deck

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند