امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flighty

ˈflaɪti ˈflaɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
هوس‌باز، دمدمی‌مزاج، دمدمی‌سرشت، خل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- flighty girls
- دختران مل و مست
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flighty

  1. adjective fickle, irresponsible
    Synonyms: airheaded, birdbrained, bubbleheaded, capricious, changeable, dingbat, dingdong, dizzy, effervescent, empty-headed, featherbrained, frivolous, gaga, giddy, harebrained, impetuous, impulsive, inconstant, lightheaded, lively, mercurial, scatterbrained, silly, thoughtless, twit, unbalanced, unstable, unsteady, volatile, whimsical, wild
    Antonyms: responsible

ارجاع به لغت flighty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flighty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flighty

لغات نزدیک flighty

پیشنهاد بهبود معانی